Bag om Miind Awareness (Layer 1, Level 4)
تفسیر فصل چهار، بخش یک یتااینجا زمانیه که نویسندهیتا، اون شخصیت انسانی رمان رو معرفی میکنه. حضار حسابی کنجکاو و هیجانزده به نظر میرسیدن. اونا بینهایت مشتاق و علاقهمند بودن که سفرهای بیشتری کنن و دربارۀ انسانها بیشتر بدونن.در اینجا نویسنده خوانندهها رو تجسم میکنه که یه مقدار دربارۀ ذذهن کنجکاو هستن.اگر فرض کنیم رمان از نظر روند داستانی به دو قسمت تقسیم میشه، اینجا قسمت اول تموم شده و داستان وارد فضای جدیدی میشه. تا اینجا اجزای ذذهن بطور کلی توضیح داده شده، و دوتا سفر هم به عنوان نمونه آورده. الان دیگه نویسنده از خوانندههاش انتظار داره که موضوع تاحدودی دستشون اومده باشه، و بدونن دربارۀ چی قراره صحبت بشه. اینجا خوانندهها رو تصور کرده که مشتاقن بیشتر بدونن. و پیشبینیهای خودش رو از زبان داکتر ایلین بیان کرده در اون لحظه، داک خیلی خوشحال بود و از دیدن اون همه مشارکت و علاقه واقعاً شگفتزده بود.ظاهراً بعضیها برای دونستن دربارۀ انسانها بیاندازه پُر انگیزه و علاقهمند بودن.البته نویسنده هم وقتی که دربارۀ ایدههاش، نظریۀ ذذهن، مدل ذذهن، الگوهای شخصیتی، و نقش اونا با اطرافیانش صحبت میکرده، خیلیها واقعاً مشتاق بودن که بیشتر بدونن. دوست داشتن که کتاب زودتر آماده بشه، و اونا بخونن. وقتی نویسنده متوجه میشد که نزدیکانش درمورد این ایدهها و نظریهها در نبودِ خودش با دوستهاشون صحبت کردن، و اون دوستها هم در دیدار با نویسنده مشتاقانه سؤال میپرسیدن این، نویسنده رو واقعاً سر شوق میآورد، و بهش انگیزه میداد.البته بعضیها هم بودن که علاقهای به شنیدن این حرفها نداشتن، و با بیحوصگی برخورد میکردن که در این حالت نویسنده هم ادامه نمیداده.به هر حال، در اینجا نویسنده با توجه و تجربیاتش و در رؤیاهاش متوجه شده که عدهای از افراد وقتی به اینجای داستان میرسن، خیلی پُرانگیزه و علاقهمند هستن که بقیهش رو بخونن یا بشنون. در حقیقت، این رو میتونست شبیهسازی کنه که خوانندههایی که تا اینجا رو خوندن، علاقهمندن که بدونن ادامهش چی میشه و داستان به کجا میرسه.حالا درسته که توی کتاب مطالب خیلی فشردهست و به زبون عامیانه گفته شده، به عبارت دیگه، حجم زیادی از اطلاعات به زبون ساده و خلاصهشده در کتاب گنجونده شده و کسی نمیتونه به هیچوجه همه رو درک کرده باشه، ولی نویسنده میتونست پیشبینی کنه که خیلیها به موضوع علاقهمند شدن.داک از دانشجوها، متخصصها، سیاستمدارها، و بقیۀ حضار خواست دوباره سراغ ماشینهای وقایعنگارشون برن و روی زمین در دورههای زمانی مختلف و در مکانهایی به انتخاب خودشون گشتی بزنن.اینجا قصد نویسنده اینه که یه تکلیف، یه مشق شب، ی
Vis mere